صراط؛ اين زنده الهي‌منش

پدیدآورعبدالله جوادی آملی

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 770 بازدید
صراط؛ اين زنده الهي‌منش

آيت الله عبدالله جوادي آملي

گاهي سؤال مي‌شود جبرئيل مجرد است؛ چگونه با مجرد مي‌توانست سفر كند؟
عرض شد وجود مبارك پيامبر(ص) داراي جهات شش يا هفت‌گانه بود. در اين سير پر بركت شش يا هفت جهت كار مطرح است. هر كاري را با آن‌ شأن مناسب انجام مي‌دهند مثل اينكه ما الان اينجا كه نشسته‌ايم يك كارهاي مادي فيزيكي جسمي داريم، يك كارهاي ماوراي طبيعي داريم؛ حرف مي‌زنيم، مي‌شنويم، مي‌بينيم، مي‌آييم و مي‌رويم.
اينها با بدن است اما مي‌فهميم؛ اينكه ديگر سير روحاني است؛ اين معراج روحاني است؛ آنكه كاري با بدن ندارد. تمام اين حرف‌زدن‌ها را ما با دست و پا و چشم و گوش انجام مي‌دهيم اما مي‌خواهيم بفهميم نبوت يعني چه؟ ولايت يعني چه؟ معراج يعني چه؟ شهود الهي يعني چه؟ اين همه مطالبي كه اينجاها مطرح مي‌شود، اينها روحاني محض است.
پس خود ما هم دوتا سير داريم؛ يك سير جسماني داريم كه از منزل مي‌آييم مسجد، اين را با بدن مي‌آييم و سير جسماني را ادامه مي‌دهيم حرف مي‌زنيم، مي‌شنويم، مي‌نشينيم. بخش ديگر اينكه مي‌فهميم؛ اين ديگر روحاني محض است، اين ديگر جسماني نيست. اگر گفتند ديدارش با جبرئيل روحاني بود يعني نه اينكه بدن نداشت و بدن در آنجا سهمي ندارد؛ آسمان‌ها و زمين‌ها جاي بدن هست اما وقتي منطقه «دَنَا فَتَدَلَّي ٭ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَي» نزديك خدا شد، به اندازه 2كمان به خدا نزديك شد، لابد فعل سير روحاني است ديگر.
مطلب ديگر اينكه جريان اسراء و معراج يك واقعيت بود كنار هم؛ يعني از مسجدالحرام تا مسجد‌الاقصي «اسراء» بود، از آنجا مرتب به آسمان‌ها و «دنا فتدلي» معراج بود. اينها يك سفر روحاني بود اما ذات اقدس‌ اله به فاصله‌هاي فراواني اين آيات را از هم تفكيك كرده. نزول چنين آياتي، تعليم و تدريس چنين آياتي يكجا مقدور مخاطبان نيست.
اينكه بين سوره مباركه اسراء و نجم فاصله زيادي شد به همين دليل است و اگر هم فاصله كمتر بود باز براي اين است كه شما اين مطالب فراوان را مي‌خواهيد به چه كسي بفهمانيد. اگر بخواهيد به توده مردم بفهمانيد ناچار با خواب و قصه و افسانه و اينها بايد همراهش كنيد وگرنه يا او انكار مي‌كند يا شما مي‌‌مانيد؛ اين كه خيلي از خواب‌ها و اينها مخلوط شده براي همين است. ذات اقدس اله بخشي را اينجا ذكر كرد تا زمينه فراهم بشود، استعداد فراهم بشود، شكوفا بشود تا كم‌كم جريان معراج را بپذيرند.
مطلب سوم اينكه عرض شد چون بحث در فصل سوم و مقام فعل ذات اقدس اله است و خداي سبحان طبق بيان نوراني حضرت امام سجاد(ع) در دعاي‌47 صحيفهٴ سجاديه «الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ»؛ گاهي مي‌فرمايد من را وكيل خود قرار بدهيد، گاهي مي‌فرمايد شما وكيل من هستيد، مرا خليفه و جانشين خود قرار بدهيد، گاهي مي‌فرمايد شما جانشين من هستيد.
انسان جانشين خداست اگر انسان باشد؛ «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً» . آنها كه ذات اقدس الهي درباره آنها فرمود «أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» و آنها كه فرمود «شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ». آنكه واقعاً انسان است؛ انسان در فرهنگ قرآ‌ن حيوان ناطق نيست؛ انسان در فرهنگ قرآن «الإنسان ما هو» «حيٌّ متألّه» آن زندهٴ الهي‌منش است. اگر كسي الهي نبود، متألّه نبود يا جزو «أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» است يا مي‌شود جزء «شَيَاطِينَ الْإِنْسِ».
اگر كسي انسان بود مي‌شود خليفه خدا. آنگاه ذات اقدس الهي مي‌فرمايد گاهي تو خليفه من باش، گاهي من خليفه توام. تو خليفهٴ من هستي براي اينكه «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً» و من خليفه توأم يعني مرا به‌عنوان خليفه قبول كن؛ همان دعاي نوراني حضرت امير كه در خطبه46 نهج‌البلاغه خوانديم كه مستحب است انسان در سفر بخواند «اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ وَ أَنْتَ الْخَلِيفَةُ فِي الْأَهْلِ».
مي‌گويد «اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ» يعني من كه هستم همراه من باش! و از سوي ديگر من دارم مسافرت مي‌كنم، زن و بچه‌ام را به تو سپردم؛ «وَ أَنْتَ الْخَلِيفَه فِي الْأَهْلِ». در جريان وكالت هم همين طور است؛ مي‌توانيم بگوييم «تَوَكَّلْتُ عَلَي‌الله» يا اينكه طبق دستورات فراوان، خدا هم ما را وكيل خود قرار داد؛ فرمود وقتي خليفه من هستيد، جانشين من هستيد، نايب من هستيد بايد زمين را آباد كنيد و مانند آن.

مقالات مشابه

بررسی پژوهش مایکل سلز دربارة «معراج»

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهحسن رضایی هفتادر, سیده‌معصومه فاطمی

هدایة القرآن: الإسراء فی القرآن الکریم

نام نشریهمنبر الاسلام

نام نویسندهعبدالله المراغی

با پیامبر اعظم (ص) تا معراج

نام نشریهکیهان

نام نویسندهمحمد اکبری

سیمای پیامبر در آینه معراج

نام نشریهمرکز فرهنگ و معارف قرآن

نام نویسندهمحمدکاظم حقانی فضل